قالب زیبای امام رضا علیه السلام ذکر خاطره ای درس آمیز(لطف کنید نظر بذارید،ممنون)
» عکسهای زیبا
» خداوندا من از دنیای بی تو میترسم
» فقط خــــــــــــــــــــــــــــــــــــدا
» یادم باشد...
» سال نو مبارک
» در هم و برهم از همه چیز
» جالب است بدانید!
» در زمستان مراقب پاهای خود باشید
» مردمانی مقصر،بدنبال مردمانی مقصرتر
» 40حدیث اخلاقی پیامبر در مورد حجاب وحیا واهل وعیال(2)
» 40حدیث اخلاقی پیامبر در مورد حجاب وحیا واهل وعیال(1)
» داستان های کوتاه از امام صادق
» آیا شیطان ازدواج کرده است؟!
» نقش استاد و کلاس در حفظ قرآن کریم
» مکان مناسب حفظ قرآن
» مقدمات حفظ قرآن کریم
» مراحل حفظ قرآن
» مدیریت زمان در حفظ قران کریم
» روش های مرور حفظ قرآن کریم
» رایج ترین سبک های حفظ قرآن مبارک
» چند لطیفه و جوک شرعی!!+استفتائات
» زندگی
» زندگی
» سخنان جذاب قرائتي درباره ظنّ و گمان
» مذهبی باشید تا بیشتر عمر کنید
» خاطره حاج آقا قرائتی از دیدن یک دختر زیبا در اتاق رئیس!
» چرا در دانشکده ‏های اقتصاد از اقتصاد اسلامی استقبال نمی شود؟
» برای امام زمان
» دانستنی های جالب از ایران
» حقایق جالبی از زندگی دو رئیس جمهور امریکا
» فرقه های مختلف مسیحت
» ظرافت نگاه رهبری به مجلس سید‌الشهداء
» سخنان بزرگان دین در مورد عزاداری برای امام حسین (علیه السلام)
» دلنوشته های محرم
» اسرار در مورد امام علی علیه السلام
» خير دنيا و آخرت
» عوامل تنهايي ولي خدا,منظور امام حسین
» مراقبت در دهه اول ماه محرم
» مباني قرآني عزاداري سالار شهيدان
» ویژه نامه امام رضا (سلام الله علیه)
» حقوق زنان در مسيحيت چيست؟
» 25 حدیث درباره دروغ و دروغگو
» ادامه زندگی و قبض روح ادریس(ع)
» آزادگی
» تولد امام جواد
» چهار زن
» باباطاهر(قسمت چهارم)
» باباطاهر(قسمت دوم)
» باباطاهر(قسمت اول)
» خواب
درباره ما

ای یکدله و صد دله******************* یکبار دل یله کن********************* بیا بر در ما ************************ اگر بد بود بد گله کن******************
نویسندگان
پیوندهای روزانه
دیگر امکانات

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 25
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 31
بازدید ماه : 389
بازدید کل : 12389
تعداد مطالب : 106
تعداد نظرات : 60
تعداد آنلاین : 1

آیه قرآن حدیث موضوعی
پیوندهای وبگاه
» منتظران ظهور
» اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام
» عاشورائیان زنجان
» به توکل نام اعظمت...
» مسجد انبیا ملی راه اهواز
» گلچین کلیپ های مذهبی
» دانلود آهنگ جدید
» غریبه
» صبح اميد
» ادبستان
» جانم فدای سید علی
» متن های زیبا
» یا صاحب الزمان
» کاش عصر ظهور را درک کنیم
» موکب عاشقان حضرت رقیه مایان -تبریز
» امام زادگان عشق
» فاطمه شهیده(س)
» ۞مـداحــــــی نیــــوز۞
» منم و دوست شهیدم و یه خدا اون بالابالاها
» پایگاه اطلاع رسانی دهیاری شورای اسلامی گیل کلا
» وبلاگ تخصیصی ظهور مسجد المهدی قائمیه
» غیرت
» خبرگذاری فداییان امام خامنه ای
» وبلاگ مسجد حضرت بقیه الله الاعظم (عج)
» حماسه آفرینان
» دنیای بی وفا
» جی پی اس موتور
» جی پی اس مخفی خودرو

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان اشک منتظر و آدرس http://alimoradi110.loxblog.com لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آرشیو مطالب
موضوعات مطالب
برچسب‌ها

ذکر خاطره ای درس آمیز(لطف کنید نظر بذارید،ممنون)
+ نویسنده علی مرادی در جمعه 22 آذر 1388 |

بسم الله الرحمن الرحیم 

 

روزی از روزها دخترکی گفت: اجازه است با شما صحبت کنم؟

گفتم:با کمال تعجب،در مورد چی میخوای صحبت کنی

دخترک گفت: شما بگید الان وقت دارید که با شما صحبت کنم یا اینکه مثل بعضی از این پسرای مذهبی می ترسید صحبت کنید یا اینکه گناه دارد؟

گفتم: از چی شما بترسم دختر به این خوبی و اینکه گفتی گناه دارد آره تحت بعضی شرایط گناه دارد که با نامحرم صحبت کنی

دخترک گفت: چرا فیلم بازی می کنی تو الان از حجاب من خوشت میاد،الان مثل خیلی ها که از صحبت کردن با دخترها به شدت جلوگیری می کنند و همه اش سرشون پایین می باشد نیستی تو از اونایی که همه اش تسبیح دستشون می گیرند نیستی

گفتم: به خدا اونایی که منو می شناسند میدونند که من اصلا اهل فیلم بازی کردن نیستم،در مورد حرف دومت که من از حجاب شما خوشم میاد خواب معلومه که من طرز پوشش شما را دوست ندارم ولی این اتفاق باعث نمیشه که من با شما دشمن بشم و از خود شما بدم بیاد مگر اینکه تحت شرایطی باشد اونم شما در اون حوزه نمی گنجید و مثل آبجی خیلی دوست دارم،در مورد اینکه پسرای مذهبی همه سراشون پایین می باشد کی گفته که باید سرشون پایین باشه بعضی از این مطالب افراط می باشد و این مطلب را قبول دارم ولی در بعضی اوقات آدم مجبور میشه که سرش را پایین نگه دارد،شرمنده ها ولی اینو بدون تعارف بهت بگم من خیلی با اعتماد هستم و من تو این چیزا کم نمیارم پس من در این که سرشون پایین هست نمی گنجم اصلا به مسئله ی مذهبی بودن ربط نداره و من تازه الان دارم         می فهمم که میخواهی در مورد چی با من صحبت کنید

دخترک گفت: شما در لحظه ای اول اصلا با من صحبت نمی کردید ولی حالا که وارد بحث با من شدید این اعتماد به نفس شما را دیدم و بله درست می باشد و اینکه در مورد چی می خوام با شما صحبت کنم شما از کجا فهمیدید و من میخوام در مورد چی صحبت کنم؟

گفتم: در مورد حجاب میخوای با من صحبت کنی

دخترک گفت:یکی از اون مطلب ها همین می باشد.چون از بچه هایی که شما را می شناسند البته منظورم پسرا می باشد گفتند که با شما صحبت کنم مشکلم حل میشه.حالا میشه باهام  صحبت کنیم؟

گفتم: من کی هستم که بخوام بهت وقت بدم یا نه.اتفاقا من از خدا خواسته هستم که بتونم مشکلت را حل کنم و بازم میگم اونایی که با من صحبت کردند میدونند.

دخترک گفت:اگه سوالم را پرسیدم و نتونستی جواب بهم بدی اونم موقع تو قبول می کنی که خیلی از مذهبی ها اشتباه می کنند

گفتم:نه.قبول نمی کنم.بعدشم من تا به اونجایی که بتونم مشکلت را حل می کنم و من خدا نیستم و همچنین من همه چیز را نمیدونم دوما اینکه من این طوری که آتیشی صحبت می کنید و به دنبال جنگ هستید من نمیتونم صحبت کنم البته اینکه با یک پسر غریبه آتیشی صحبت کنید خیلی خوبه اگه با همه ی پسرا این طوری صحبت کنید ولی اینکه با جنگ و اینکه کی حرفش درسته میخواید صحبت کنید من این طوری نمی تونم اتفاقا من دنبال اینم که از شما یه چیزی یاد بگیرم.

دخترک گفت:دمت گرم همین اول صحبت هایت داری منو می بندی به تیکه.

گفتم:به خدا راست میگم من دنبال این هستم که از شما یه چیزی یاد بگیرم.وقتی این طوری گفتم دخترک یه خورده آروم شد

دخترک گفت:میشه سوالم را بپرسم

گفتم:من از اول منتظر سوال شما هستم

دخترک گفت:واقعا که کم نمیاری و این اولین مذهبی بود دیدم که اینقدر با جرئت اونم توی محلی که همه اونو می شناسند این طوری صحبت می کنه.بزار از حاشیه بیام بیرون و اولین سوالم را بپرسم اونم این می باشد که چرا باید حجاب را رعایت کنیم؟

گفتم: من در بعضی مطالب با پسرایی که در کل عمرت دیدی فرق دارم چه برسد نسبت به مذهبی ها.اینکه چرا باید حجاب داشت خواب معلوم دیگه خیلی خیلی دلیل داره.

دخترک گفت: واقعا از جواب زیبای شما ممنون هستم منم میدونم خیلی دلیل دارد میشه لطف کنی دلایلت را بگی تا ببینم چقدر دلیل داری و چقدر حرفات درسته؟

گفتم:آخه آبجی سوالت خیلی بسته بود و نمیدونم از کجا شروع کنم،میخوای اون جاهایی که در مورد حجاب مشکل داری بپرس تا من جواب بدم.

دخترک گفت:باشه و در ادامه حرفش گفت چرا حجاب برتر چادر می باشد و مانتوها نمی توانند حجاب برتر باشد مگر چه فرقی دارد؟ چرا نباید دید مردم را عوض کنیم تا به کسی که چادرش سرش بدون تحقیق نگویند مومن؟

گفتم: اینکه گفتی چرا نباید دید مردم را عوض کرد خواب من این مسئله را قبول دارم که باید دید مردم را عوض کرد ولی اینم درست نیست که ما ظاهر را رعایت نکنیم بعد دوست داشته باشیم که بهمون بگند که شما چقدر مومن و پاک دامن هستید بزار یک مثال بزنم این کار شما مثل این می ماند که وارد یک ورزشگاهی بشوید که دو تیم پرسپولیس و استقلال بازی می کنند بعد لباس آبی بپوشید و وارد تماشاگران پرسپولیش بشوید آیا کسی قبول می کنه که شما پرسپولیسی هستی تا قبل از اینکه به جایگاه برسی نابود میشی البته فکر نکنم که زنده ام بمونی اینجا هم دقیقا مثل همین است و بعدشم آخه لباس شخصیت مقابل را نشان می دهد و وقتی شما بیشتر حجابتون را رعایت کنید مخصوصا با چادر خواب ناخودآگاه این دیدگاه البته قبل از تحقیق ایجاد می شود که شما بسیار پاکدامن و مومن هستید و اون چادر یا مانتو درصد پاکدامن بودن شما را قبل از تحقیق نشان می دهد.

در مورد اینکه چرا حجاب برتر با چادر می باشد بزار اول دلیل اجتماعی آن را میگم.چون مانتو بر روی بدن انسان می نشیند و بدن انسان از زیر مانتو معلوم می باشد ولی چادر مثل یک پرده می مانند که بر روی بدن قرار می گیرد و بدن اون خانم معلوم نمی شود.

دخترک گفت:منظورت را نفهمیدم میشه بیشتر توضیح بدی

گفتم:شما یک ماشین را در نظر بگیرید و روی آن یک چادر بکشید تا کثیف نشود آیا ماشین دیگر معلوم نمی شود یا اینکه فقط روی آن یک چادر کشیده شده است حالا شما همین ماشین را داشته باشید و به فاصله ای از ماشین پرده ای را در مقابل آن نصب کنید آیا در این حالت حتی یک درصد از ماشین معلوم میشود؟

دخترک گفت: ربط آن چیست؟

گفتم:حالا شما  به جای این ماشین یه دختر خوب و مهربان  مثل خودتان در نظر بگیر حالا شما یک مانتو بپوشی آیا بدنت معلوم نمیشه؟

دخترک گفت:امکان داره بعضی جاها که تنگ باشه اونجااعضای بدنم از زیر مانتو معلوم بشه.

گفتم:حالا شما چادر را روی اصول بگیرید آیا مثل همون چادر ماشین که به فاصله از ماشین یا جلوی آن یک پرده کشیده شده است دیگر بدن شما معلوم می شود؟

دخترک گفت:حرفت را قبول کردم این طوری از زیر چادر حتی اعضای بدنم هم معلوم نمی شود. ولی مگر پوشیدن بدن کافی نیست برای چی ما باید به طوری مانتو بپوشیم که اعضای بدنمان اصلا معلموم نشود؟

گفتم:نگذاشتی بقیه دلایل سوال قبلیت را بگم

دخترک گفت:اوناهم میگی این سوالم را جواب بده.

گفتم: باشه.اگر از نظر مذهبی نگاه کنی در قران به صراحت در آیات مختلف از جمله سوری احزاب آیات 32و33و55و59وهمچنین سوره ی نور آیه ی 30و31 در مورد حجاب صحبت کرده است و آیات مختلف از چادر و مقنعه نام برده است و نحوه ی گرفتن چادر را گفته است و بعد قران را باز کردم تا خودش با چشم هایش آیات را ببیند و در ادامه گفتم ولی قران در مورد مانتو چیزی نگفته است و الان که به زمان ما رسیده است و این مانتوها درست و همچنین مد شده است مراجع با توجه به آیات قران و احادیث مانتو را به شرطی اینکه تمام شرایط را داشته باشد حلال کرده اند در صورتی که 90درصد مانتوها نمی توانند تمامی شرایط چادر داشته باشند.

دخترک گفت:تعجب کردم چون تا امروز به این صورت که خودم با چشم های خودم این آیات را بخوانم برام اتفاق نیافتاده بود و فکرشم نمی کردم که قرآن با این صراحت و خیلی ریز به حجاب پرداخته باشد و این کارت یه لحظه باعث شد که جا بخورم و خیلی تاثیر گذاشت و در ادامه حرفش گفت همین طور که دیدی به مردها هم گفته آنها نگاه نکنند.

گفتم:آفرین خودت جواب خودت را دادی و ازش سوال پرسیدم که چرا به مردها دستور داده است که به جنس مخالف نگاه نکن؟

دخترک گفت:نمیدانم.

گفتم:چون که بدن مرد به طوری ساخته شده است که با کوچک ترین دیدن به اجزای بدن زن حتی اگر طرف لباس هم داشته باشد ولی از زیر لباس اجزای بدن او معلوم باشد قوه ی شهوت جنسی او به کار می افتد و نیازمند جنسی پبدا می کند و باید ارضاء بشود یا بخوام خیلی ساده بگم اون لحظه دوست دارد که با اون دختر رابطه جنسی برقرار کند و به همین دلیل خداوند به مردها گفته است که به جنس مخالف خود نگاه نکنید و در طرف مقابل همین طوری که دیدی به دخترها گفته است شما هم پستی و بلندی ها  و فروج خود را بپوشانید به طوری که فقط گردی صورت و مچ دست تا انگشتان دست و همچنین مچ پا تا انگشتان پا معلوم باشد و منظور از پستی و بلندی پستان ها،رانها و منظور از فروج دستگاه های ادرار می باشد و همچنین به زنان گفته است که خود را درمقابل نامحرم آرایش نکنید و زیبایی های خودتان را نشان ندهید و همچنین بهتر این می باشد که در جاهایی که مردها حضور پررنگی دارند نروید و در خانه بمانید چون که می دانست بسیاری از دخترها و زنان هم این را رعایت نمی کنند و زیبایی خود را رایگان می فروشند و این باعث می شود که به خودشان و همچنین به دیگران بزرگترین ضربه ها را بزنند در صورتی که اکثریت دخترها و زنان این را نمی دانند

دخترک گفت:دوتا سوال برام پیش اومد یکی اینکه پس چرا اینقدر به دخترها گیر میدهند و با پسر ها کم تر کار دارند و دومین سوالم اینکه خواب من دوست دارم که در دنیا راحت باشم وعشق کنم و خودم را برای کسی هم درست نمی کنم و برای دلم ،خودم را آرایش می کنم و اون مشکل مردها می باشد به من چه؟

گفتم:بزار اول این را بهت بگم که در این دنیا اگر به دنبال راحتی هستی بدون که سرکار می باشی و هیچ وقت نمیتونی راحت راحت باشی این نصیحت منو به یادت باشه.اولین سوالت را بزار جواب بدم اینکه چرا به دخترها گیر میدهند در سوال قبلیت جواب دادم ولی یکبار دیگه تکرار می کنم چون که به دختر زیبایی های خاصی داده شده است که به مردها داده نشده است و اینکه مرد به زن نگاه نکند زمانی قابل دسترسی است که اکثریت زنان و دختران حجاب خود را نگه دارند تا مردانم هم بتوانند خود را کنترل کنند نه اینکه اکثریت حجاب خود را نگه نمی دارند بعد این قصد هم داشته باشی که همه ی مردها نگاه نکنند و گفتم بزار این طوری بهت بگم مثل این می ماند که یک آدم بسیار تشنه باشد و در مقابل آن یک لیوان نوشیدنی خنک گذاشته باشید و بگویید که اجازه ندارید که از این نوشیدنی استفاده کنی خواب معلومه دیگه خیلی خیلی سخت می باشد و هر کسی نمی تواند از اون نوشیدنی استفاده نکند.

ولی در مورد سوال دومت که اگه بخوای این طوری نگاه کنی که به من چی ربطی داره در کمال بی انصافی و نامردی هستی گرچه میدانم این مطلب را که الان میخوام بگم را نمیدونی و از روی قصد نگفتی و در ادامه گفتم حرفت میدونی مثل چی می ماند،شما فرض کنید سوار یک موتور هستید و از پیاده رو حرکت کنید و بگید دلم خواست که از پیاده رو برم یا اینکه از چراغ قرمز عبور کنید بگید دلم خواست که از چراغ قرمز عبور کنم یا اینکه در جلوی بیمارستان ها بوق بزنید بگید دلم خواست بوق بزنم خواب معلموم دیگه تمام این کارهای شما به خاطر دلتان می باشد ولی آیا حقوق دیگران را رعایت کردید آیا دوست دارید کسی با شما این کار را کند مثلا شما بیمار باشید و کسی بیاید در مقابل خانه ی شما سروصدا کند بعد بگوید دلم خواست یا زبونم لال بگوید که چون شما دوست دارید خوشگل بگردید و حقوق من را رعایت نکنید منم بیام سر شما کلاه بگذارم و بگویم که شما را دوست دارم بعد که استفاده جنسی و روحیم کردم بعد بگم مشکل خودت بود میخواستی خام من نشی مگرنه من شما را دیدم و دلم خواست که از شما سوء استفاده جنسی یا روانی یا روحی کنم.

در کل بخوام بگم این طرز نگاه خیلی از دخترها می باشد در صورتی که نمیدونن چیکار می کنند(البته بازم میگم در ایران از این دخترها نیستا و همشون دسته گلند) و بخوام به صورت خلاصه بگم این طرز نگاه شش حق را رعایت نمی کند که چهار حقی که رعایت نمی شود حقوق خودشان می باشد و دو حق دیگر هم رعایت نمی شود که برای دیگران می باشد و آدم باید خیلی بی انصاف باشد که نه تنها به دیگران ضرر می زند بلکه به خودش هم ضرر و زیان برساند بزار برات بگم این حق ها کدام ها هستند.

①اولین حقی که نابود می شود حق خودتان می باشد یعنی دخترهایی که می گویند چرا دیگه پسرا کم تر به ازدواج ما دخترها تن می دهند و سن ازدواج اینقدر بالا رفته باید از دخترهایی که خودشان را خودفروشی می کنند شکایت کنند چون یکی از دلایل آن بخاطر این است که وقتی من پسر بی بندو بار باشم میتوانم از این دخترهایی که زیبایی خود را به فروش گذاشته اند نهایت استفاده را کنم پس مگه دیوانه ام که بیام خودم محدود به یک دختر کنم و در ادامه گفتم حالا من چه گناهی دارم که میخوام نامردی نکنم و دلم نمیاد که نامردی کنم و دوستدار همه ی شما هستم و برای شما ارزش قائلم وهمچنین نمیخوام حق خدا را نابود کنم و من اینقدر برای تو ارزش قائل باشم در صورتی که تو برای من ارزش قائل نباشی آیا این کار بعضی بی حجاب ها در مقابل کار من(البته از این دخترا ما نداریما)بی انصافی نیست،آیا خوبه که منم مثل خیلی پسرها بگم بزار حال دنیا را بکنیم و یا اینکه بزار تجربه کسب کنیم و فقط به قصد دوستی و سوءاستفاده به شما نزدیک بشم در صورتی که امکان دارد اون دختر به قصد ازدواج آمده باشد یا اینکه اصلا به قصد دوستی آمده باشد ولی بعدا عاشق بشود و بزرگترین ضربه را بخورد یا اینکه به قصد دوستی آمده باشد ولی اون پسر به قصد سوءاستفاده آمده باشد نه فقط دوستی و…...(البته از این پسرا خیلی کم داریما و اون درصدم در ایران نیستند ولی خواب….)

دخترک گفت: خیلی خجالت کشیدم چون فکرش را نمی کردم این طوری بی مقدمه صحبت کنی و همه چیز را بگی.

من گفتم:شرمنده آخه آدم مجبور می کنی که چیزهایی که نباید بگه را به زبان بیارد.

②دومین حق که با این طرز فکر نابود می شود بازم حق خودتان می باشد.یعنی اینکه همین پسرها هستند که در آینده همسران شما می شوند آیا دوست داری همسرت قبل از ازدواج با تو با دخترهای دیگه بوده باشد و آنها را از نظر احساساتی و عشقی و حتی جنسی بازی داده باشد معلومه که هیچ دختری این مطلب را دوست ندارد و اینکه در دادگاه ها چقدر بخاطر این طلاق می گیرند که همسرشان با یک دختر دیگه ای مخفیانه دوست بودند و وقتی که می فهمند از هم دیگه طلاق می گیرند یا اینکه بعضی از این پسرها و دخترها که بزرگ می شوند و به زمان ازدواج می رسند چون تنوع طلب شدند و بخاطراینکه قبل از ازدواج خودارضایی داشته اند نمی توانند همدیگه را به اوج ارگاریسم برسانند بعد از همدیگه طلاق می گیرند و اینجا خیلی جالب میشه که وقتی از پسری که دوست دختر باز هست می پرسی که دوست داری همسر تو قبل از تو با کس دیگه دوست باشه میگه اگر بفهمم اونو می کشم بعد میگم پس چرا تو این کار را می کنی میگه این جا فرق دارد یا اینکه من فقط با دخترهایی که خیلی بد می گردند و یا خودشون دوست دارند که دوست بشوند منم با اونا دوست میشم تا خودم را از هر نظر خالی کنم یا اینکه از بسیاری از این پسرهای دوست دختر باز می پرسی که دوست داری همسرت با چادر باشد یا بی چادر می گوید دوست دارم که همسرم با چادر باشد و خیلی از دلایل دیگر

دخترک گفت:تنوع طلب شدن پسرها به ما دخترها چه ربطی دارد

گفتم:وقتی تو زیبا می کنی و به طوری که موهات را میزاری بیرون و مانتوی تنگ می پوشی یا اینکه مانتوی تا زانو می پوشی ولی در عصر حجابت را رعایت نمی کنی که با قبلی فرقی نداره حالا چه از قصد باشد یا از قصد نباشد یا اینکه بسیار آرایش می کنی به مدت چندسال باعث می شود اون پسرایی که یه خورده ضعیف هستند تنوع طلب شوند و همین مطلب برعکس هم می باشد و این مطلب را برو از هر روانشناسی که میخوای بپرس اگه گفت من اشتباه گفتم اون موقع حرف تو درست می باشد.

③سومین حقی که با این طرز فکر نابود می شود بازم حق خودتان می باشد یعنی اینکه اگر از دخترهایی که آرایش و مانتوهای تنگ می پوشند سوءاستفاده جنسی و روحی و عشقی شد نباید شاکی بشوند چون تقیصیر خودشان می باشد میدونی که دخترایی که مانتویی هستند مخصوصا مانتوهای کوتاه و چسبناک در صد در خطر بودنشان و مورد سوءاستفاده شدن 80درصد می باشد و دخترهایی که چادری روی اصول هستند فقط درصد در خطر بودنشان فقط 5درصد می باشد و یکی از دلایلی که قران زنان را به حجاب با چادر تشویق می کند بخاطر همین می باشد و آیات مربوط به این مطلب را قبلا بهت نشان دادم.

④چهارمین حقی که با این طرز فکر نابود می شود حق خدا می باشد و به صراحت خداوند گفته است که حجاب باید داشته باشی که حجاب برتر را چادر معرفی کرده است و مانتوهایی که تا زانو باشد و تنگ نباشد به طوری که پستی و بلندی ها و فروج و رانها دیده نشود و همچنین اون زن یا دختر دارای آرایش غلیظ نباشد حلال کرده اند و گفته اند اشکالی ندارد که اگه واقعا با انصاف نگاه کنیم 80درصد مانتوهایی که پوشیده می شود نمی تواند همه ی این شرط ها را داشته باشد بلاخره یک از این شرط ها را رعایت نمی کند.

دخترک گفت:من اگه مانتوی تا زانو بپوشم و تنگ نباشد و خیلی مراقب باشم در راه رفتنم و همین طور نشستنم و مانتوم به طوری باشد که شرایط بالا را داشته باشد چه اشکالی دارد؟

گفتم:اگر همچین مانتویی پیدا کردی میتونی بپوشی تازه اگه پیدا کنی ولی با اون فقط حجابت را اگه بتونی رعایت می کنی ولی چادر فقط حجاب نیست چون حجاب با چادر جنبه های دیگه دارد.

دخترک گفت:منظورت را نفهمیدم یعنی چی که حجاب با چادر دارای جنبه های مختلف می باشد و فقط حجاب نیست در صورتی که با مانتو فقط حجابت را رعایت کردی؟

گفتم:یعنی اینکه حجاب اونم با چادر دلایل مختلفی از جمله مذهبی و فرهنگی و اجتماعی و اخلاقی و فلسفی دارد و تا به اونجایی که وقت داشته باشم و بتونم توضیح میدم.

گفتم:برای مثال مانتو را همه ی کشورها چه اروپایی و بی ایمان می پوشد در صورتی که چادر را فقط کشورهایی که مسلمان هستند می پوشند و شما وقتی مانتو می پوشی از نظر پوشش با اونها فرقی نداری و اگر اون مانتو شرایط حجاب را داشته باشد فقط با آن حجابت را رعایت کردی ولی هنگامی که چادر می پوشی با اونها تفاوت پیدا می کنی و با زبان بی زبانی می گویی که من پوششی را دوست دارم که برای کشورم ایران می باشد یعنی اینکه با زبان بی زبانی می گویی که من پوششی را دوست دارم که هدیه حضرت زهرا باشد و چقدر از زنان چهارده معصوم و همچنین مردانشان بخاطر همین حجاب تا پای بدترین شکنجه رفتند ولی بی خیال نشدند چون هدیه حضرت زهرا است و خداوند به صراحت در قران دستور داده است یعنی با زبان بی زبانی داری میگی که من فقط پوششی را دارم انتخاب می کنم که فرهنگ کشورم می باشد چون از قدیم در ایران زنان چادر می پوشیدند منم دوست دارم که تاریخ کشورم را حفظ کنم یعنی اینکه تو داری با کسایی که لختی را فرهنگ می دانند مبارزه می کنی یعنی اینکه تو داری با این کارت وحدت ایجاد می کنی و ……………..

دخترک گفت: میشه هر کدام از این مطالب را بازتر کنی و بیشتر توضیح بدی.

گفتم: چرا که نه.باشه.ولی بزار اون دو تا دلیل دیگه را بگم بعد این سوالت را توضح بدم دیگه

دخترک گفت:راست میگی.باشه.

گفتم: پس دیدی که تا به اینجا این طرز فکر فقط به خودت ضرر زده است و چهار ضربه ای که به خودت می زنه را بهت گفتم و در مورد دو ضربه دیگر که به دیگران می باشد اینها است.

⑤اون بی بندوباری که قلبش مریض می باشد و دلسوز نیست به گناه می افتد(البته از این پسرها و دخترها در ایران نیستند) و همچنین اون فردی که میخواد با خدا باشد نمی تواند مگراینکه در یک حالت اونم این است که داری همسر باشد تا اینکه از این گناه به دور باشد چه کار باید بکند

⑥اون پسری که میخواهد به گناه نیفتد یا اینکه از دلش نمیاد با جنس مخالف خودش بازی کند باید تا روزی که شرایطش برای ازدواج جور شود باید با بدترین ضررهای روحی و روانی و جنسی مواجه بشود در صورتی که هیچ وقت اون ضررها را نمی تواند درست کند.

گفتم: حالا در مورد اینکه گفتی میشه مثال هایی که زدی برام هر کدوم را باز کنی و  بیشتر توضیح بدی میخوام اونا را برات بگم.

دخترک گفت: ممنون میشم.

گفتم:از دلایل سیاسی آن بزار از صحبت های آقای نتانیاهو در مصاحبه با بی بی سی که همین چند وقت پیش بود بهت بگم آقای نتانیاهو در مصاحبه با بی بی سی از بین مشکلات ایران، گلچین آن پوشش و شلوار جین ما بود این حرف برایم کمی آشنا آمد، و یاد میشل هولباگ (نویسنده اسلام ستیز فرانسوی افتادم که می گفت: جنگ علیه اسلام گرایی با کشتن مسلمانان فایده ای ندارد، فقط با فاسد کردن آنها میتوان به این پیروزی دست یافت. پس باید بجای بمب، بر سر مسلمان دامن های کوتاه فرو بریزید. هر چند تعدادی از جوانان ایرانی با نشان دادن شلوارهای جین خود پاسخ محکمی به نتانیاهو دادند ولی ای کاش هیچگاه این پاسخ محکم را نمی دادند و به او نشان نمی دادند که این پوشش همان تحفه شماست که سال ها برای فرستادن آن برنامه ریزی کرده بودید و در این مصاحبه خواستید ثمرات چندین ساله شبیخون فرهنگی خود را ببینید. به هر حال، امیدوارم روزی فرا نرسد که نتانیاهو بگوید: زنان ایران در چادر پیچیده اند و بعضی از جوانان ما،با مدل های غربی بیرون بیایند و یا صفحات پروفایلشان را پر از عکس با لباس های غربی کنند که اگر این باشد مطمئن باشید این همان چیزیست که دشمن می خواست اینم عکس این آقای محترم

از دلایل مذهبی آن یه خورده گفتم و اون آیات قران در مورد حجاب بود ولی یه خورده بیشتر برات میگم اینکه امام حسین علیه السلام وقتی وارد جنگ شد سه لباس از زیر پوشید که حضرت زینب از برادرش پرسید چرا این کار را می کنی امام گفت خواهی فهمید که یکی از این لباس ها کهنه بود و پاره پاره کرد و به بدن خود گره زد و لباس دومی را تن کرد و لباس سومی که زره جنگی خود بود تن کرد و وقتی که جنگ به جایی رسید که امام تنها شد و اون ملعون بر روی سینه امام حسین علیه السلام نشست و او را  به شهادت رساند به همین جا تمام نشد و فقط یک مورد از آن را میگم که در هر جایی نمی گویند یکی از این زیبایی ها یا بدی ها نمیدونم کدوم را بگم  در این جا است که کار به این جا تمام نمی شود و بعد از شهادت نه تنها لباس زره ای امام و نه تنها لباس زیر زره او بلکه حتی اون لباس کهنه که پاره پاره بود هم از تن امام در آوردند و امام را لخت مادرزاد در بیابان رها کردند و یکی از درسهای آن اینجا می باشد که آنها بخاطر اینکه شخصیت امام را ذلیل کنند این کار را کردند چون که امام می خواست حجاب خود را نگه دارد آنها برخلاف خواسته ی او رفتند و اون کار را کردند حالا آیا این ارزش ندارد که ما هم بخاطر مظلومیت امام حسین علیه السلام حجاب خود را به نحو احسن نگه داریم یا اینکه حضرت زینب بخاطر اینکه نگذارد اونم فقط چادر یا همون مقنعه را از سر بردارند اینقدر زدنش تا بیهوش شد و بعد از سرش برداشتند آیا این ارزش ندارد که حجاب خود را نگه داریم و همین قدر بسه و بیشتر از این وارد مطلب نمی شوم و اوقاتت را تلخ نمی کنم و اگر خواستی در مورد امام حسین علیه السلام از تولدش تا شهادتش بیشتر بدونی بهتر اینه که کتاب لهوف را بگیری که تمامی صحبت های درون آن بر روی سندهای قوی می باشد و هم اینکه چیزایی خواهی خواند که در هیچ جا به دلیل اینکه بعضی از اون کارهایی که با امام حسین علیه السلام کردند فوق العاده خشن می باشد و نمیدونم چطوری بهت بگم آهان بزار این طوری بهت بگم اون ملعونها کارهایی کردند که با حیوان هم انجام نمی دهند و اینقدر ملعون بودند که  با امام حسین علیه السلام و اهل بیتش انجام دادند بخاطر همین به صورت عمومی نمیگند و دیگه برات مثال نمیزنم چون گفتم که دوست ندارم اوقاتت را تلخ بشه.

دلیل فرهنگی آن بخاطر این است که غربی ها لختی را برای خود فرهنگ کردند واین خیلی بد است که ما با این همه تاریخ به فرهنگ اونها تن بزنیم تازه اونم به چه فرهنگی،فرهنگی که لختی را کلاس      می دانند و جزء فرهنگ حساب میارند در صورتی که خود لباس بخاطر این ساخته شد که بدن را بپوشاند واقعا امامان راست می گویند که هر چقدر به ظهور امام مهدی علیه السلام نزدیک بشیم دنیا وارونه خواهد شد

یکی از این دلایل تاریخی آن به خاطر این است که تاریخ ما را نابود کنند و دوم اینکه نظام خانواده که یکی از مهم ترین مسائل می باشد را نابود کنند و اونایی که درس روانشناسی خواندن می فهمند که خانواده چقدر نقش مهمی دارد و وقتی با همدیگر فکر کردند که چگونه می توانیم این نظام خانواده را نابود کرد به این فکر افتادند که دخترها را نابود کنند و به این فکر افتادند که چطوری میتوانند این دخترها را نابود کنند به این فکر افتادند که دخترها را به بی بندوباری و خوش گذرانی دعوت کنند و حواس آنان را از زندگی کردن و اهداف دور سازند و این مطلب را بازم روانشناسان می دانند که نظام خانواده 80درصد به زنان بستگی دارد.

در مورد دلایل اجتماعی و اخلاقی و روانی اگه اجازه بدی دیگه صحبت نکنم چون بین حرفام اشاره کرده ام فقط نیاز به یادت بیاری.

دخترک گفت:باشه.اشکالی ندراد.تا همین الان زیاد گفتی.

گفتم:دلیل فلسفی هم خیلی خلاصه میگم اونم این می باشد که برای چی لباس درست شد خواب جواب آن معلوم است بخاطر اینکه از سرما حفظ باشند و همچنین بدن خود را بپوشانند پس خیلی خنده دار است که الان بیرون ریختن اجزای بدن را یک فرهنگ حساب کرد ببین چطوری با مغز و روح ما بازی  می کنند و به خاطر اینکه به اهداف خود برسند چه کارها نمی کنند.

دخترک گفت:تا امروز این طوری به چادر نگاه نکرده بودم و از اینکه اینقدر زیبا بهم توضیح میدی واقعا ممنونم چون میدونم که هر کسی مثل شما نمیتونه حجاب با چادر را به این حالت توضیح بدهد و همچنین از شما خوشم اومد چون با اینکه من از نظر مذهبی و اعتقاداتی با شما دنیا تفاوت دارم ولی اصلا به من بی احترامی نکردی و فقط حرفات و نظراتت را گفتی و اینکه برام وقت گذاشتی و حرفام شنیدی و با تمام دل جواب دادی در صورتی که دلیل خیلی داشتی و میدونستی که اعتقاد تو درست می باشد ممنونم و اینکه تا به اینجا حرفات خیلی جالب بود و خیلی نظرم نسبت به چادر و مانتو و همچنین نظرم نسبت به خیلی از مذهبی ها عوض شد و بخاطر این کار ازت تشکر می کنم.

گفتم: ممنون .لطف داردی و انشاءالله به هرچی که به صلاحت برسی فقط اینو یادآوری کنم که همه ی مذهبی ها این طوری نیستند و در یک کلام بگم منم این مطالب را از بزرگان یاد گرفتم مثل آیت الله های بزرگ یا از طریق خواندن احادیث و زندگی نامه های امامان و پیامبران و همچنین از طریق قران و آخریش که خیلی زیاد می باشد فقط با توجه کردن به اخلاق و رفتارهای مردم که در دروز انجام میدند و آنها را عملی کردم  و اینکه چرا این مطلب را گفتم بخاطر این می باشد که شما بدونید که منم از اول تولد این اخلاق را نداشتم و این مطالب را از بزرگان یاد می گیریم  و سعی می کنم که درخودم ایجاد کنم و در کل بخوام بگم این چقدر زیبا است که انسان تا اونجایی که میتونه زیبایی ها را به خودش بگیرد و درخودش اون زیبایی ها را از هر نظر نگه دارد.

دخترک گفت:تا الانم خیلی سوال پرسیدم و وقتت را گرفتم و بازم میگم واقعا ممنونم.

گفتم:خواهش می کنم اشکالی نداره و همین طوری که اولای حرفامون بهت گفتم به خدا من از خدا خواسته هستم که سوالاتی را که نمیتونی از کسی بپرسی از من بپرسی و مشکلت حل بشه.

دخترک گفت:قبول دارید که گرفتن چادر خیلی سخته و خودت جای یک دختر چادری بزار ببین چقدر اذیت می شی.

گفتم:در اول خیلی جا خوردم و تعجب کردم چون با اینکه جلوی چشمم بود ولی تا حالا بهش فکر نکرده بودم و بهش گفتم باورت میشه تا حالا به این موضوع فکر نکرده بودم

دخترک گفت:پس حرفم را قبول کردی

گفتم:نه قبول نکردم ولی من عادت ندارم که به سوالاتی که تا حالا فکر نکردم جواب بدم اجازه میدی چند دقیقه فکر کنم بعد جواب بدم

دخترک گفت:باشه.

گفتم:بعداز چند دقیقه فکر کردن گفتم این را قبول دارم دختری که چادر می گیرد به صورت استاندارد 30 درصد زندگیش با چادر هست و اگر دانشگاهی باشد یا اینکه سرکار برود این درصد کم تر یا زیادتر می شود ولی اینکه همه ی زندگیش با چادر می باشد نه قبول ندارم و اونم با یه راه حل هایی می توان درست کرد(که در این نوشته نمی نویسم چون طولانی میشود) بعد که خودم جای یک دختر گذاشتم و دیدم که میتونم این را قبول کنم و بهش گفتم که آره میتونم قبول کنم چون دنیایی از دلایل وجود دارد برای اینکه چادر بگیریم که فقط شخصا من این همه دلیل آن را با صحبت کردن و تحقیق کردن بدست آوردم پس ارزش دارد بخاطر این همه دلیل این کار را انجام داد و نه تنها این کار را انجام داد بلکه من از خدا خواسته هستم که همه اش چادر بگیرم .

دخترک گفت:چرا اینقدر در مورد حجاب و نماز و قران خواندن وهمچنین نزدیک شدن به اهل بیت سخت کوش هستی و در موارد خارج از این دیگه آن چنانی کاری نداری؟

گفتم:اگه تو هم مثل من بودی و درد و دل های دیگران را در مورد موضوعات مختلف گوش می کردی و اون موقع می فهمیدی چرا من دارم این کار را می کنم و به اهل بیت وصل شدن و همچنین قران خواندن البته با معنی تاکید می کنم ولی خیلی بخوام خلاصه بگم کسی که زندگیش با اهل بیت و قران گره بخورد زندگیش از زیر زمین تا آسمان با کسی که زندگیش به صورت آن چنانی با این دو گره نخورده باشد فرق دارد و زمانی که در احادیث می بینم که پیامبر گفته است که من دو چیز را برای شما امانت گذاشته ام اول قرانم و دوم اهل بیتم هرکس به این دو چنگ بزند در زندگی گمراه نمی شود و وقتی می بینم که کسانی که این کار را انجام دادند خیلی نسبت به دیگران آگاه هستند و از زندگی بیشتر لذت می برند و دارای آرامش خواستی هستند که من خیلی کوچیک خیلی کوچیک فقط یه ذره اش را درک کردم خواب من پس چرا این کار را نکنم و بخاطر همین  به دیگرانم می گویم که این کاری را که پیامبر گفته انجام بدید و بیشتر از این دیگه توضیح نمیدم چون بحثم در مورد این مطلب نیست ولی اگه بعدا وقت شد بهت میگم و همچنین وقتی با چشم خودت می دیدی که چقدر از دختر و پسرها به خاطر حجاب دارند پرپر می زنند ولی کاری نتونی بکنی تو هم  مثل من مسئله حجابم برات مهم می شد.

 

دخترک گفت:یه سوال دیگه دارم اونم اینه که ایران دارای آزادی نیست یا این طوری بگم آزادی ایران کم تر از کشورهای اروپایی نیست؟

گفتم:این سوالت فکر کنم در مورد حجاب نیستا

دخترک گفت:حالا

گفتم:نمیشه که

دخترک گفت:اذیت نکن دیگه به این سوالم جواب بده و این آخرین سوالم می باشد و اگه بازم برام سوال پیش اومد نمی پرسم.

گفتم : شوخی کردم به این سوالتم جواب میدم خواستم یه خورده نفس بکشم تند تند هی سوال    می پرسی و میخوای تمام سوالاتی که داری در عرض یه ساعت حل بشه خواب نمیشه که.

گفتم:اینکه در اروپا آزادی است قبول دارم ولی اینکه چقدر آزادی است یا اینکه از جنس کدوم آزادی ها است خیلی بحث دارد حالا بگو ببینم اونجا چه آزادی هست که اینجا نیست

دخترک گفت:خیلی.

گفتم:نشد دیگه.بگو ببینم چند تا آزادی میتونی نام ببری.

دخترک گفت:کلا آنها بر روی یک محور می چرخند و کاراشون روی نظم می باشد

گفتم:آخرشم نگفتی و مثال نزدی.

گفتم:اینکه آنها بر روی یک نظم خواستی می چرخند دنیایی دلیل دارد ولی خلاصه بگم یکی از دلایلش این می باشد که باید تاریخ را بلد باشی که متاسفانه من در تاریخ یه خورده ضعیفم ولی این سوالت را میتونم جواب میدم بخاطر این می باشد که اروپا دارای سه دوران می باشد که یکی از این دوران ها اگه اشتباه نکنم قرن 15 می باشد که از آن به بعد کلیسا و مسیحیت وارد دستگاه قانونی آنها شد و چون کتاب مسیحی به دلیل اینکه تحریف شده است و قرانم این تحریف را به صراحت گفته است با قوانین روز آنها سازگاری نداشت و بسیاری از دانشمندان و عالمان بزرگ را بخاطر اینکه از این دین و قوانینی که آنها تصویب می کردند پیروی نمی کردند به قتل می رسانند و به دو یا سه قرن نرسید که به دلایل این ناسازگاری ها  و سوءاستفاده هایی که بزرگان کلیسا از مردم انجام می دادند عمرش تمام شد و بعد از آن قوانین آنها بر روی قوانین دنیایی شد و به همین دلیل بعضی از قوانین آنها در ظاهر زیبا می باشد و اینکه می گویند دین از زندگی اجتماعی یا سیاست جداست از همین دوران بخاطر دلایلی که گفتم سرچشمه گرفته است در صورتی که ما شیعه ها اعتقاد داریم که دنیا با قران کریم سازگاری دارد چون تحریف نشده است و سخنان خداوند می باشد.

ولی اینکه در اونجا آزادیش بیشتر از ایران می باشد فقط یک جو توخالی می باشد برای مثال بعضی از پسر و دخترها می گویند اینجا از نظر حجاب آزادی نیست البته اینو بگم که این طرز نگاه واقعا خیلی کوچیک می باشد و آزادی را فقط در حجاب دید ولی خواب حتی اگه از این نظرم هم نگاه کنیم در ایران شخص هم می تواند با لباس بیرون بیاید و هم می تواند با چادر بیرون بیاید تنها چیزی که ایران ندارد این است که به صورت علنی نمیتونی شراب بخوری و هم اینکه دیگه نمیتونی به حالت لختی بیرون گشت که اونم دلایلی دارد که یکی از اون دلایل این می باشد که دین شیعه اجازه نمی دهد که گناهان را به صورت علنی انجام بدی و از افرادی که گناه را به صورت علنی می کنند بسیار بسیار بد گفته است و آنان  را موعظه کرده است و به لحن شدت تندی با آنها سخن گفته است و کار آنان را حرام دانسته است و چون اسم کشور ما جمهوری اسلامی ایران می باشد به همین دلیل اجازه ی خوردن شراب به صورت علنی را نمی دهند و همین اینکه اجازه به تمام لخت گشتن را نمی دهد چون به صورت علنی است و در مقابل در اروپا می گویند که زنان می توانند مانتو بپوشند و لخت بگردند در صورتی که چادر را منع  می کنند و دختری که چادری باشد را در دانشگاه ها راه نمی دهند و در خیابان ها از سرشون برمی دارند یا اینکه اگر در بعضی شهرهای آن بفهمند که شیعه هستی حتی جونت هم در خطر می باشد و بعد     می گویند که آزادی پس کجا است اون آزادی چرا کسی میخواد چادر بپوشد اذییت می شود و واقعا خیلی خنده دار می باشد مخصوصا در کشور فرانسه که غلظت و حساسیت آنها نسبت به چادر بسیار بالا   می باشد تازه در ایران اگرم منع می شود بازم روی قوانین آن می باشد اونا که با توجه به قوانین و اعتقاداتشون مثل لیبراست ها و دموکرات ها و … باید اجازه بدهند که هر کسی خواست هر کاری بکند پس کجاست چرا کسی که مذهبی باشد را اذیتت می کنند اینه از آزادی که نام می برند.

یا اینکه می گویند که در ایران قوانین آن بر روی مسائل دینی می باشد و رئیس جمهور کشور نمی تواند از رهبر کشور تبعیت نکند در صورتی که این طور نمی باشد و به صراحت دیدی که رئیس جمهور قبلی حرف رهبر را گوش نکرد و حتی نه روز هم با رهبر حالت قهر مانند گرفت و آخرشم بازم کار خود را انجام داد در صورتی که در اروپا کشورهایشان بر روی لاوی های صهیونیستی می چرخد در صورتی که اسم خود را جمهوری گذاشته اند یا می گویند آمریکا یعنی اینکه هر کسی می تواند رئیس جمهور شود در صورتی کسی بیاید بالا و لاوی های صهیونیستی را قبول نداشته باشد او را می کشند مثل یکی از رئیس جمهورهای آمریکا که گفت من از لاوی های صهیونیستی حمایت نمی کنم و چند وقت نگذشت خبر میرگش اومد و همون یه بار شد که یکی از رئیس جمهورهای آمریکا جرئت کرد که این حرف را بزند در صورتی که در ایران که اسم کشورش جمهوری اسلامی ایران می باشد یعنی بر روی دین و مردم می باشد رئیس جمهور کشور در مقابل رهبر کشور می ایستد پس آزادی در ایران خیلی بیشتر از اونجا   می باشد که دیگه مثال نمی زنم.

ولی این مطلب را قبول دارم که در اروپا به علت اینکه آنجا پیشرفته می باشد می توان خوش گذرانی کوتاهی داشت که اونم با توجه به این رکودهای اقتصادی کم کم داره نابود میشه و تنها کسانی می توانند این خوش گذرانی کوتاه را بکنند که خیلی بی خیال باشند و اصلا دین و مسائل دیگه از جمله سیاست و یا این طوری بگم هیچی براشون مهم نباشد تا بتونند بروند اونجا و یه خورده بیشتر بهشون خوش بگذرد و کسی که این کار را انجام می دهد خیلی نامرد می باشد که همه چیز را می فروشد بخاطر اینکه یه خورده بیشتر بهش خوش بگذرد البته اینم بگم مشکل خیلی از مردم ما این می باشد که بلد نیستند زندگی کنند ولی فکر می کنند که با رفتن به اونجا بهشون خوش می گذرد و اون کسی که این کار را انجام میدهد آخه تا چقدر می خواهی خوش گذرانی کنی بلاخره خسته میشی یاد یکی از کلمات قصار علمای قدیم بزرگمون یادم افتاد اونم این می باشد که می گوید چه فایده دارد که زندگی ناتمامی در این دنیا داشته باشی در صورتی که تنها هستی و اینم خیلی خلاصه بگم در این دنیا هیچ وقت نخواهی توانست به آرامش صد در صد برسی پس زیاد به خودت فشار نیار چون هیچ وقت نمیتونی به اون آرامش صد در صد برسی حالا بخواهد در هر پستی و هر مقامی باشی دیگه از فرعون بیشتر نداریم که حاکم کشوری عرب بود و قدرتش فوق العاده زیاد بود و هر کاری که میخواست انجام می داد ولی بازم سیر نمی شد و در آخرش می گفت که من خدا هستم یا خلاصه بگم هر چقدر پولدار باشی و هر چقدر مقام داشته باشی با یک مریضی کوچیک این دنیا برات جهنم می شود پس این دنیا خیلی  بی ثبات می باشد و نمی توان بهش دل بست یا اینکه هر چقدر ملک داشته باشی با یک زلزله نابود می شود البته اینا همه اش نشان می دهد که این دنیا بر روی قوانینی می باشد و خالقی دارد و این دنیا خیلی کوچیک می باشد  تو حساب کن این زمین با این بزرگیش به دور خورشید می چرخد و این زمین با این بزرگیش درون سیاره راه شیری می باشد وببین چقدر کوچیک می باشد که ما ستاره هایی داریم که ده ها هزار برابر خورشید و ستاره هایی که در سیاره شیری قرار دارند که در آنها زمین مثل یک خط یک سانتی و باریک می باشد و این همه دانشمند تا امروز نتوانستند که آخر این آسمان بزرگ و با نظم خدا را دربیارند و اینجا خیلی زیبا می باشد که خداوند می گوید که شما با این همه علمتان فقط       می توانید آسمان اول را تا به یکجاهایی کشف کنید و نمی توانید حتی وارد آسمان دوم شوید چه برسد به آسمان هفتم و واقعا این نظم زیبا است و قابل وصف کردن نیست و مگر میشود که دنیایی با این همه نظم باشد در صورتی که خالقی نداشته باشد.

نمیدانم حرفام و دلایلم که همه ی آنها از ته دلم بود به دلت نشست و حرفام برات تازه بود یا نه و گرچه در مورد حجاب و نحوه ی زندگی کردن خیلی حرف دارم ولی خواب نمیشه همه را گفت به هر حال انشاءالله حرفام باعث ناراحتیت نشده باشه.حالا خیلی آدم باید غافل باشد که بعداز این همه دلیل که فقط من گفتم ادم بخواد بی حجابی کند.

دخترک گفت:من تا امروز وقتی پسری به من نگاه می کرد به خودم می گفتم چقدر من زیبا شدم که به من دارد نگاه می کند ولی با صحبت هایی که با تو کردم تازه فهمیدم که این نگاه ها همه اش از روی شهوت جنسی می باشد و این نگاه ها خیلی بد می باشد و تا امروز هیج کس برام مثل شما حرفای تازه تازه اونم فقط در مورد حجاب  نزده بود در صورتی که همه فقط یاد گرفتن که بگن حجاب ولی هیچی از آن نمی دانند ولی امروز خیلی ذهن و دل من نسبت به مسئله حجاب تغییر کرد و همچنین فهمیدم که زیبا گشتن و پسرها را به خود جلب کردن چقدر ساده می باشد و کسانی که دنبال این کار را هستند چقدر بدبخت و ذلیل می باشند چون اونا به دنبال محبت آنها هستند که آخرش نمی توانند اون محبت واقعی پسر را بدست آورند مگراینکه بعد از ازدواج بتوانند اون محبت و پشتیانی پسر را در ک کنند و هم اینکه خیلی ذلیل می باشند چون اونا از نظر روحی وابسته هستند در صورتی که یک گدا لااقل از نظر پولی وابسته می باشد.

گفتم:پس از این به بعد چادر می گیری دیگه؟

دخترک گفت:همه ی دلایلت را شنیدم و 99درصد حرفات را قبول کردم ولی هنوز هر چقدر میخوام سعی کنم که چادر بپوشم نمی شه احساس می کنم که چادر یک روحیه خاصی می خواد و من در حد آن نمی باشم و می ترسم که به چادر بی احترامی کنم.

گفتم:اشکالی نداره هر جوری دوست داری و میدونی که درست می باشد همون کار را بکن و من دوست ندارم که بهت فشار بیارم یا اینکه اینقدر برات دلیل بیاورم که مجبور بشی آخرش بگی بسه دیگه قبول کردم من دوست دارم که هر کاری می کنی از روی عقل و عشق باشد نه زور.

چند وقتی گذشت و خانم خیلی خوب و زیبا را دیدم که قبل از صحبت کردن مانتو او کوتاه و چسبناک   می پوشید در صورتی که اون روز بعد از اون صحبتها مانتو اون خانم تا زانو شده بود و بعد بر سر خود هدبند بسته بود تا موهای خودش بیرون نباشد و اعتقادش در مورد حجاب تغییر کرده بود و در حالتی که حجابش را نگه داشته بود لباس های زیبا هم پوشیده بود به قول امروزی تیپ زده بود و من با دیدن این اتفاق خیلی خوشحال شدم گرچه اگر چادر می پوشید فکر نکنم دیگه تو پوست خودم می گنجیدم ولی اون راه را انتخاب کرد و نمیدونست که چه چیزی را به من هدیه داده است چون تا امروز از انسانها هدیه هایی که گرفتم این یکی از هدیه های بزرگی بود و بعد از اون دخترک را دیگه ندیدم.

بعد از اون وقتی وارد وبلایگ شدم و در مورد حجاب نوشتم دیدم که اکثریت کسانی که مانتویی هستند و وارد وبلایگ می شوند همین سوال ها را از دوباره از من می پرسند و اونجا خیلی برام جالب بود.

تا روزها گذشت و به پسری رسیدم که به طوری بود که نمیتونم بگم و با اون صحبت کردم تا اینکه آخر حرفاش بهم گفت که از من گذشته است و تو مواظب خودت باش و اینکه خیلی روحیه حق پذیر داری و مهربان و دلسوز هستی و مخصوصا مثبت اندیشیت طرف را نابود می کند من در همین اخلاقات گیر کردم و کاری اصلا به حرفات ندارم و اینکه قدر خودت را بدان و اون روز فهمیدم که چرا من به راحتی میتوانم چادر را البته با دلالیش اگر خودم را جای یک دختر بگذارم قبول کنم ولی خیلی از دخترها نمی توانند بخاطر همین از اون روز یادم ماند که اگر خواستم با کسی صحبت کنم اول بگویم که روحیه حق پذیری داری و چقدر دلسوز هستی و اینکه چقدر حریص یا رازی هستی و تا امروز به نعمت هایی که داری فکر کردی یا به نصف لیوانی که پر میباشد نگاه کردی یا اینکه فقط به نمیه ی لیوانی که خالی می باشد توجه کردی و یا اصلا به این دنیا و حتی به بدنت خودت فکر کردی و هم اینکه آیا واقعا دوست داری که حق را بدونی و بعد از دانستن حق سعی می کنی که اون حق را رعایت کنی یا نه؟چون که اگر اینها را نداشته باشد اگر دنیا حرف و دلیلم داشته باشی بازم فایده ندارد.


نظرات شما عزیزان:

علی
ساعت17:36---22 آذر 1392

سلام
جالب بود و درس های آموزنده ای داشت.
و انشاءالله همه به راه راست هدایت بشوند و همه روحیه حق پذیری دشته باشند و مرد عمل باشیم نه فقط حرف

**********************************************

پاسخ.سلام علیکم.واقعا ممنون از نظرتون و خیلی خوشحال کردید.



نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





تمامی حقوق مادی و معنوی این وبگاه محفوظ و متعلق به مدیر آن می باشد و کپی برداری از مطالب تنها با ذکر منبع مجاز است...